دوست عزیزم کمش، در نوشتاری بلند با عنوان زلزله در تهران؛ غارنشینی در خوانسار! به نکته ای اساسی و نگران کننده در خصوص بحرانی با نام زلزله اشاره کرده و پس از گوشزد کردن این خطر بزرگ به این نتیجه رسیده که اگر زلزله ای خدای ناکرده در تهران اتفاق بیفتد به لحاظ خیل عظیم جمعیت مهاجر خوانساری ساکن در پایتخت، باید منتظر زلزله دیگری در خوانسار یعنی بازگشت و حضور حدود 200 هزار نفر از آنان در خوانسار بود. نویسنده نگران کمبود امکاناتی است که شاید در حال حاضر پاسخگوی نیاز فعلی ساکنان خوانسار است، اما در صورت اتفاق چنان حادثه ای و حضور این جمعیت در این شهر، هم مهمانان و هم میزبانان را با بحرانی جدید مواجه می کند.

گرچه ارائه آمار و ارقام تعداد خوانساریهای مقیم مرکز و خانواده هایشان و تخمین تعداد افرادی که ممکن است بعد از زلزله رهسپار خوانسار شوند، چندان معتبر به نظر نمی رسد و مورد انتقاد برخی از خوانندگان نیز بوده و هست اما به هرحال با فرض واقعیت این موضوع تامل در این نوشته بدون شک لازم و یافتن راهکارهای رفع مشکلات مورد اشاره ضروری به نظر می رسد.

اصولاً در سراسر کشور به ویژه در سالهای اخیر مباحثی چون مدیریت بحران و پدافند غیر عامل نیز در راستای توجه به همین نگرانی ها مطرح و با بهره گیری از علوم و تجارب داخلی و خارجی، گهگاهی مورد توجه مدیران و مسوولان قرار گرفته و می گیرد و حتی با برگزاری همایش ها و یا اجرای مانورها و یا برپایی اردوهایی، آموزش های تئوری و عملی (که حتی گاهی مانند مانورهای زلزله مدارس حالت نمایشی آن بیشتر به چشم می خورد تا آموزشی) مرور می شود تا خدای ناکرده در زمان بحران بتوان آسیب ها را به حداقل رساند.

اجازه بدهید زیادی حاشیه نروم و ضمن تایید ضرورت توجه به مواردی که دوست خوبم کمش برای مدیریت بهتر بحران احتمالی در خوانسار بدان اشاره نموده، اطلاعات ارائه شده در چند بخش را اصلاح و به برخی از اقدامات انجام شده در این خصوص در سالهای گذشته اشاره کنم:


برچسب‌ها: زلزله تهران, بحران در خوانسار, مدیریت بحران, کمش
ادامه مطلب
نوشته شده توسط خسرو دهاقین در شنبه پنجم مرداد ۱۳۹۲ |

برداشت سطحی یک نویسنده جوان که خود را خبرنگار معرفی می کند، از حضوری -به نظر- بسیار کوتاه و نگاهی بسیار عوامانه به شهر خوانسار، به جنجالی رسانه ای در بین وبلاگها به عنوان پویاترین رسانه های مستقل این دیار تبدیل شده است. برداشتی که نتیجه آن تولید نوشته ای با عنوان "همه چیزمان آسفالت است" می شود که گرچه با سانسور و دستکاری هایی در یک رسانه دولتی -که با بودجه بیت المال منتشر می شود- همراه است اما مطالبی دور از واقعیت را به خورد خوانندگان می دهد.

در اولین نگاه ایجاد تصویری از یک دهکده دور افتاده فارغ از هر گونه تکنولوژی، ذهن خواننده را به روستایی بی آب و علف سوق می دهد که با وجود تلاشهای بسیار دولتمردان هنوز دفاتر ICT روستایی هم بدانجا راه نیافته و مردم حتی روزنامه ای نمی بینند تا با تیترهای جنجالی آنها گمراه شوند!

ساکنان بیچاره و از همه جا بی اطلاع این روستا، تازه 30 سال از انقلاب گذشته "فقط" این را می دانند که باید «آب شرب داشته باشند، بايد آنها هم مثل تهراني ها بتوانند خودرو سوار شوند، بايد استخر و ورزشگاه و آموزشگاه داشته باشند، بايد سد داشته باشند و جوانانشان بايد بتوانند کار بيابند و يا حتي توليد کنند.»

در این روستا و روستاهای مشابه، تا چندی پیش بالاترین تکنولوژی سوختی انرژی حاصله از فضولات حیوانی اهلی بوده و حتی برق و نفت و گاز مایع هم نامی غریب برای اهالی مستضعف این مناطق بوده است.

در پرده دیگر این قصه ناگهان زندگی شیرین می شود! به ناگاه به مردم روستاها احترام گذاشته مي شود! از در و دیوار نعمت و رحمت می ریزد. کلنگی جادویی زده می شود و سدی بلافاصله ساخته می شود و آبی تا سر سفره های مردم فوران می زند. مردم ناگهان مست می شوند! سالن های ورزشی اختصاصی انهم مردانه و زنانه ساخته می شود. و معجزه ای اتفاق می افتد: این مردم عام از همه جا بی خبر که همه چیز را قبل از این تحقیر می کردند، مهربان می شوند. سواد می آموزند و از سدسازي و خانه سازي و جاده سازي و ماهواره سازي و غني سازي و ديگر دستاورد هاي اخير كشور مطلع و شادمان می شوند!!

قصه این نیست که بخواهیم شهرمان را برخوردار از همه چیز بدانیم و یا انجام تلاشهای دولتمردان در دولتهای مختلف در این منطقه را نادیده بگیریم. درد اینجاست که خوانسار در این نوشتار گرفتار سیاسی بازی های خواسته یا ناخواسته کسی شده که به نظر می رسد، هیچ گونه اطلاعاتی از آن چه بر این دیار گذشته و می گذرد نداشته است. گذشته خوانسار نشان می دهد که این شهر همواره مهد علم و دانش و فرهنگ و هنر بوده و مردمان این دیار افرادی مطلع و سیاستمدار و آگاه به مسائل بوده و هستند. وجود فقهای بزرگی چون حضرات آیات عظام حاج سید احمد و حاج سید محمد تقی خوانساری، اساتید بزرگ هنر آواز اصیل ایرانی محمودی و ادیب خوانساری، بزرگ هنرمند عرصه خوشنویسی استاد کابلی خوانساری، شاعر شیرین سخن یوسف بخشی خوانساری و دانشمندان و چهره های بزرگ علمی و سیاسی در اعصار مختلف هر یک به تنهایی برگهایی زرین در دفتر افتخارات این مرزو بوم پرگهرند. مگر نبود همین چند روز گذشته که جهان اسلام داغدار از دست دادن یکی دیگر از فقهای بزرگ این شهرستان بود؟ فقدانی که در رسانه های مختلف انعکاس یافت ولی ظاهراً همشهری عزیز ما و دوستان گرامیشان در روزنامه «ایران» از آن کاملاً بی اطلاع بودند! چگونه می توان مردم این دیار را مردمی بی خبر از همه جا دانست که بزرگترین دغدغه شان آب شربشان است! ایا این توهین به هویت یک شهر نیست؟

ای کاش نگارنده زحمتی به خود می داد تا گشتی در این شهر بزند و ببیند که خیرین خوانساری چگونه با گشاده دستی و مناعت طبع خویش و با مشارکت ارزنده خود در عرصه های مختلف از ساخت دانشگاه و خوابگاه و مدرسه و ورزشگاه و بهزیستی و ... گوی سبقت را از دولتمردان ربوده اند.

و ای کاش حال که ساخت سد و آبرسانی و احداث ورزشگاه (و باشگاه اسب سواری که هیچ کس تا کنون از مکان آن خبردار نیست!!!!) مهمترین دغدغه های فکری این دوست عزیز را تشکیل می دهد، ضمن ابلاغ سلام و مراتب سپاس مردم فهیم و قدردان شهر خوانسار به مسؤولین محترم: چه آنهایی که کلنگ سد را پیش از دولت نهم (و نه در این دولت) زدند و چه عزیزانی که کمر همت به اتمام آن بسته اند و علیرغم نصب تابلوی «در سال 1388 آبگیری شد» هنوز موفق به تکمیل و افتتاح آن نشده اند، و نیز دوستانی که تابلوی بهره برداری سالنهای افتتاح نشده را با عنوان «در مرداد 87 به بهره برداری رسید» بر سر در آن نصب کرده اند از آنها تسریع در اتمام و بهره برداری این پروژه ها را خواستار می گردید.

تا آن جایی که بنده مطلع شده ام، مطالب جامع و خوبی را چند تن از دوستان وبلاگنویس از زاویه نگاه خود در این خصوص به رشته تحریر درآورده اند. لذا به منظور جلوگیری از تکرار، از اطاله کلام خودداری نموده و توجه شما عزیزان را به مطالب این دوستان معطوف می دارم:

اعتراض و تشکر!
قصه استخر بی ماهی و سپهسارلاری...
همه چیزمان آسفالت است...
در جواب آقای ...
اینجا خوانسار است چشمهایت را باز کن!
پاسخ یک دوست...
نوش جانش!
من از بیگانگان هرگز ننالم

به راستی که اگر تمام نوشته ها و اخبار و اطلاعات روزنامه ای چون ایران چنین سطح نگرانه و متکی به دست نوشت های یک وبلاگنویس کم تجربه باشد باید به حال رسانه یک خبرگزاری دولتی گریست.

امید است این نوشتارها تلنگری باشد برای کسانی که صداقت را فدای سیاست می کنند.

 

نوشته شده توسط خسرو دهاقین در یکشنبه بیست و دوم فروردین ۱۳۸۹ |

تجربه حضور این حقیر در شورا به من آموخته که نه از تمجید و تحسین و تملق گویی دیگران خرسند شوم و نه از توهین و بدگویی برخی برآشفته و از نقد منتقدان رنجیده!

شورا به من یاد داده که از هر سخن تند و هر کلام ملالت بار کسل نشوم و خم به ابرو نیاورم.

و مهمتر از همه تجربه گرانسنگ تدریس ده ساله این حقیر در کلاس، این جبهه مقدس، درس تحمل و بردباری به من بخشیده است. در این دو عرصه خطیر دریافته ام که در مورد افراد زود قضاوت نکنم و انچه می گویم و می نویسم بر مبنای شواهد و قرائن مستند و مستدل باشد.

همواره کوشیده ام بی پرده بگویم و بنویسم و در راه گفتن حقیقت هراسی به دل راه ندهم. سعی کرده ام با پاسخگو بودن ابهامات را بر طرف کنم و تا آنجایی که می توانم طرفم را با منطق قانع کنم.

***

از آن جایی که مدت مدیدی است از طریق وبلاگ شخصی خود با بیان برخی نظرات و طرح بعضی مسائل در خدمت دوستان گرامی و همشهریان بوده ام، همواره سعی نموده ام در حفظ و گسترش ارتباط خود با دوستانی از اقشار مختلف اعم از خوانساری و غیر خوانساری، از نظرات و اندیشه های ارزشمند انان بهره مند گردم. در این میان آن چه که طبیعی است به وجود آمدن ارتباطات صمیمانه ای است که در این فضا میان برخی وبلاگنویسان (غالباً بر اساس نزدیکی افکار و اندیشه های آنان) به وجود می آید. در این جایگاه شاید نوشتن برخی نظرات برای یکدیگر که شاید گاهی سهواً و یا عمداً به نمایش عمومی نیز در می آید، شخص ثالثی را بی خبر از همه جا وارد ماجرا کند و او بر اساس خواندن چند نظر و بحث و گفت و گو اقدام به مداخله نموده و در بر اساس تصورات خود دست به قضاوتی نه چندان صحیح بزند.

***

چند روز پیش در پی تبادل چند پیام (کامنت) بین اینجانب و برادر "کمش!!" دوستی ابتدائاً بدون نام و بعداً محمد نام ظاهراً با خواندن این چند پیام – که بخشی از آن یک شوخی عادی بین ما بود-  اقدام به ارائه نظری تأمل برانگیز نمودند که چون دوست بزرگوارم کمش، اقدام به اختصاص پستی جداگانه و بسیار ادیبانه در این خصوص نموده بودند، ضرورتی به پاسخگویی آن نمی دیدم لیکن با توجه به عدم عدول ایشان از برخی مواضع قبل و وجود تناقضات فراوان در گفته های اولیه و ثانویه و طرح چند سوال ناچارم به اختصار مطلبی را به منظور رفع ابهام در چند مورد تقدیم ایشان نمایم:


ادامه مطلب
نوشته شده توسط خسرو دهاقین در جمعه بیست و پنجم دی ۱۳۸۸ |

در دو پست قبلی نامه ای از اداره کل راه و ترابری استان در خصوص تونل خوانسار-فریدن خطاب به یکی از شهروندان پیگیر موضوع تقدیم کردم. آنچه می خوانید پاسخی است بر این نامه:
1. درخواست احداث تونل خوانسار-فریدن همانگونه که قبلاً بارها چه در شورای استان و چه در مکاتبات مردمی و جلسات حضوری عنوان گردیده است صرفاً یک دسترسی آسان به منطقه بویین و میاندشت نیست بلکه احداث ان پیامدهای مثبتی در عرصه های اقتصادی، صنعتی، بهداشتی، علمی و فرهنگی نه تنها برای این شهرستان بلکه برای کلیه شهرستانها و حتی استانهای مجاور این شهرستان خواهد داشت.

2. علیرغم انجام پروژه های  مطالعاتی این تونل در سالهای اولیه انقلاب و مسکوت ماندن آن در سالهای متمادی با توجه به درخواستهای مکرر مردم، در سال 85 طی سفر استاندار محترم به شهرستان، یکی از 25 مصوبه شورای اداری پیگیری تهیه طرح مطالعاتی تونل خوانسار-فریدن بوده است که ظاهراً اداره کل راه استان هیچ اقدامی در این خصوص انجام نداده است. ضمن این که در سفر خردادماه سال گذشته ریاست محترم جمهور به خوانسار یکی از وعده های داده شده که بیشترین موج شادمانی را به خاطر نزدیک شدن تحقق این آرزوی بزرگ مردم منطقه در بین جمعیت استقبال کننده و کل شهرستان ایجاد کرد تخصیص اعتبار برای احداث این تونل در بودجه سال 87 بود. آنچه مسلم است قولهایی که در سفر ریاست محترم جمهوری به مردم داده می شود از مدتها پیش به طور دقیق کارشناسی شده و به عنوان طرح و پروژه ای اجراشدنی به مردم مژده داده می شود و این طور نیست که رییس جمهور فی البداهه و بدون پیش زمینه قبلی صرفاً با دیدن دو بنر و چند شعار حضار وعده احداث تونل بدهد. بدیهی است عدم توجه به خواسته دیرینه مردم و نیز سخنان رییس جمهور محترم با مسیر حرکت دولت محترم منافات دارد و مسؤولین وزارت راه باید پاسخی قانع کننده برای آن داشته باشند.

3. احداث تونل هرچند هزینه بر باشد وقتی ضرورت داشته باشد، دولت موظف به تامین اعتبار برای ایجاد تحول و رفاه در بین مردم است. آیا هزینه جان انسانها از هزینه احداث یک تونل کمتر از 1000 متر کمتر است؟ هزینه احداث تونل در برابر طرحهای مختلفی که در گوشه و کنار کشور اجرا می شود چقدر بار مالی برای دولت خواهد داشت؟

4. انتظار طولانی ساخت که در نامه بدان اشاره شده است، در صورتی که عزم مسؤولین بر احداث این پروژه جزم شود، چندان طولانی نخواهد شد. همچنانکه پروژه های عظیم شهری در مرکز استان با چنان سرعتی پیش می روند که حاصل چیزی جز همت بلند مسؤولین برای اجرای این پروژه ها نیست. ضمن این که این مدت هرچه که باشد اگر برای امروزمان چاره ساز نباشد لااقل برای فردایمان کارساز خواهد بود.

5. قطعاً قبل از اجرای هر پروژه – حتی کوچک- به ویژه در راهسازی طرحهای مطالعاتی و پژوهشی لازم انجام می گیرد. با انجام طرح مطالعاتی تونل نیز که در بند 2 به ان اشاره شد در خصوص این تونل بدون شک مسیری انتخاب خواهد شد که موانع زیرزمینی ناشناخته مانع از اجرای این طرح نشود. ضمن این که با چنین پیش داوری و چنین دیدگاه و استدلال، تا کنون نباید هیچ تونلی احداث می شد!!

6. راه مورد اشاره خوانسار -بویین و میانداشت، سالهای سال است که احداث شده و علیرغم آسفالت مورد اشاره که چندان مناسب هم نیست، با پیچ و خم های خطرناک و شیب تند غیر استاندارد که صرفاً به عنوان یک راه اضطراری می توان بدان نگریست، به هیچ وجه پاسخگوی نیاز منطقه نیست. به ویژه این که در زمستانها در مواقع برف و یخبندان عبور از این راه بسیار خطرناک و حتی غیرممکن است.

7. علیرغم توجیهات ارائه شده در نامه مذکور و با توجه به موارد فوق الذکر، حذف پروژه تونل خوانسار به هیچوجه برای مردم این منطقه قابل توجیه نیست و ضمن تاکید بر بهسازی کلیه راههای ارتباطی حوزه شهرستان و نیز تسریع در احداث پروژه کمربندی شهر(که علیرغم وظیفه اداره راه و ترابری بار عظیمی از آن را شهرداری داوطلبانه به خاطر شهر بر دوش می کشد)، به شدت و با جدیت تا اجرایی شدن این پروژه، مردم این شهرستان دست از پیگیریهای خود بر نخواهند داشت و از حق و حقوق خود ذره ای عقب نشینی نخواهند نمود.


برچسب‌ها: تونل خوانسار
نوشته شده توسط خسرو دهاقین در جمعه سیزدهم اردیبهشت ۱۳۸۷ |

با توجه به لطف و عنایت خوانندگان عزیز مطالبم، برخی از نظراتی که اخیرا نوشته شده را همراه با پاسخ خدمت شما عزیزان تقدیم می دارم ضمن اینکه از خوانندگان خوب و دوستان عزیزی که صرفاً با پیام "وبلاگ من آپدیت شد، سر بزنید و ..." یا پیامهایی از این دست به بنده لطف می کنند عذرخواهی می کنم که پیامشان را جهت نمایش تایید نمی کنم (گرچه حتماً بر حسب وظیفه به وبلاگ آنان سر می زنم و استفاده می کنم.)

پیام:
 با سلام
آقای دهاقین خسته نباشید
به عنوان یک همشهری که به شما رای دادم از شما میخوام به بدگویی ها و غرض ورزی مغرضا اعتنا نکنید. وقتتون رو صرف رفع مشکلات مردم کنید و راه درست خدمت به مردم رو ادامه بدید و ازتون میخوام اینجور مواقع طریقه قرآنی در پیش بگیرید . خداوند متعال می فرماید
"اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما"
البته من کوچکتر از اونم که شما رو نصیحت کنم
با تشکر "و من الله توفیق"
                                                                                  یک همشهری

پاسخ:
همشهری بزرگوارم... ضمن تشکر و قدردانی از محبت شما و همه همشهریان فهیم و دلسوز، قطعا اگر توکل به خدا نبود و نباشد پیمودن این راه دشوار و به دوش کشیدن این امانت سنگین الهی که به دست شما مردم شریف برعهده اینجانب و همکاران عزیزم در شورا و شهرداری نهاده شده بسی دشوارتر می نمود.
از شما و دوستان دلسوزم می خواهم در این راه کمک کنید تا بتوانیم با حمایت و راهنمایی شما و لطف الهی گامهای ارزنده ای برای شهر و شهروندان خوبمان برداریم.         

پیام:
با سلام .
به دلیل آن که شما عضو شورای شهر زیبایمان هستید از شما درخاست میکنیم در وبلاگ جدید (
KHERS) خرس با ما همکاری کنید . هدف مادر این وبلاگ این است که مشکلاتی را که همشهریانمان در این وبلاگ مطرح میکنند با کمک شما و پیگیری های ما رفع وبه آبادانی شهرمان کمک کنیم.
ما از شما میخواهیم عضو این وبلاگ شوید ، و ما نیز یک صفحه اختصاصی را به شما میدهیم ، تا اخبار شورای شهر را به اطلاع همشهریان برسانید.
با تشکر مدیریت وبلاگ خرس
www.KHERS0371.BLOGFA.com      
                                                               خرس

پاسخ:
با سلام...ضمن تشکر از پیام شما امیدوارم در راستای اطلاع رسانی واقعی و بیان صحیح و منطقی مسائل و مشکلات شهر آنهم به قصد اصلاح و نه خدای ناکرده تخریب موفق باشید. شورای اسلامی شهر خوانسار و شهرداری امادگی پاسخگویی به سوالات و مسائلی که به صورت شفاف، منطقی و مستدل مطرح می شود را خواهد داشت. البته مشروط بر اینکه شناسنامه دار وارد صحنه شوید و با اسم و نشان واقعی مطالب خود را مطرح کنید. (متاسفانه در وبلاگ قبلیتان این اصل را رعایت نکرده بودید)
در خصوص مطالب مرتبط با شورا و شهرداری هر زمان که حضوری یا تلفنی مراجعه کنید قطعا اخبار خوبی را خواهید داشت علاوه بر اینکه از طریق وبلاگ اینجانب و نیز سایت شهرداری و شورا که به زودی راه اندازی خواهد شد می توانید به جدیدترین اخبار شورا و شهرداری دسترسی پیدا کنید مضاف بر این که هم اینک نیز در بخش نظرات وبلاگ اینجانب چنانچه سوالی را مطرح نمایید پاسخ آنرا خواهید گرفت.
موفق باشید

پیام:
با درود
سخنی با امام جمعه محترم دارم. ضمن تایید سخنان ایشان در مورد حمایت عملی مردم از مسوولین می خواهم بپرسم مردم باید از چه طریق سخنان خود را به گوش مسوولین برسانند تا به آن به طور عملی رسیدگی شود.کدام رسانه ها در خوانسار مشکلات و معضلات را منعکس می کنند؟مردم باید چگونه سخن بگویند وقتی جز طومار نویسی راهی به نظرشان نمی رسد.وقتی تصمیماتی از سوی مسوولین گرفته می شود با واکنش مردم در قالب طومار روبرو می شود چه تدبیری باید اندیشید.کدامیک از مسوولین محترم به دلیل برخی نقاط ضعفشان مورد بازخواست قرار گرفته اند؟...هرچند حرکت طومارنویسی را در همه موارد تایید نمی کنم
پیروز باشید
                                                                                           مهدی رفعتی

پاسخ:
دوست عزیز و فهیمم جناب آقای رفعتی

ضمن سپاس از بذل توجه شما به مطالب این وبلاگ، از آنجاییکه با موارد مختلفی در این خصوص برخورد کرده ام به اطلاع شما باید برسانم که منظور امام جمعه محترم قطعا این نبوده که مردم حق انتقاد  و یا رساندن حرف خودشان را به مسؤولین ندارند.
انتقاد ایشان به طومارهایی است که متأسفانه بسیاری اوقات کورکورانه و بدون مطالعه و حتی بسیاری مواقع از سر تعصبات بی مورد نوشته می شود.
برای امتحان فردا برگه ای با اطلاعات صد در صد غلط در مورد موضوعی بنویسید و برای امضا در شهر بچرخانید ببینید چند صد امضا در اندک ساعت جمع می کنید بدون انکه بسیاری از امضا کنندگان از ماهیت مطلب مطلع باشند.
اینگونه رفتارها متاسفانه در مواردی لطمات بزرگی به شهر زده است.
نمونه هایی از طومار با اطلاعات نادرست در شورا موجود است که در صورت تمایل خدمتتان تقدیم می کنم.
باز هم منتظر نظرات و راهکارهای شما و سایر خوانندگان خوب این وبلاگ هستم.

 

نوشته شده توسط خسرو دهاقین در سه شنبه هفدهم مهر ۱۳۸۶ |

 

پایگاه اینترنتی خوانسار دات کام وابسته به شرکت کامپیوتری هامانت، مطلبی خبری از خوانسار را با عنوان «قطع درختان خيابان امام خوانسار» در صفحه اول سایت خود قرار داد.

قبل از اظهار نظر در این خصوص توجه شما را به عین مطلب جلب می کنیم:

 

قطع درختان خيابان امام خوانسار

به کدامين جرم نکرده می بايست قطع شوی ای چنار تنومند؟

سالهاست که در سايه دلنشين تو آرامش شهرمان را حس می کرديم

سالهاست که سبزی وجودت زيبايي شهرمان بود و نسيم شاخ و برگهايت طراوت بخش زندگيمان

آه که ديگر جای تو خاليست و تو را بدون هيچ وکيل مدافعی  به جرم تمام صبوريت قطع کردند.

دیروز با دوستان  از خيابان شهرمان عبور مي کرديم

که ناگهان صحنه ای بسيار ناراحت کننده را دیدیم درختی تنومند را فقط به خاطر اینکه مقابل ساختمان جدید در حال ساخت بود در خیابان اصلی شهر مقابل شهرداری  از ته بریدند و تنه های قطور آن را به سرعت از محل خارج کردند.در اینجا ضمن یادآوری ماده 5 قانون حفظ و گسترش فضای سبز و جلوگيری از قطع بی رويه درخت جلب می نمائيم.

 

قانون حفظ و گسترش فضاي سبز و جلوگيري از قطع بي رويه درخت (مصوب 11/5/1352) 

ماده 5 - از بين بردن درختان واقع در معابر، پارك هاي عمومي ، ميادين داخل شهرها و همچنين در شاهراه ها و راه هاي عمومي خارج شهر به هر قطر ممنوع است . مگر طبق آيين نامه اين قانون

اکنون در جهت تنویر افکار عمومی بد نیست مطالبی در این خصوص را به اطلاع برساند:

1-     جلوگیری از قطع بی رویه درختان که شاید به تازگی روح لطیف این نگارنده محترم را آزرده است یکی از دغدغه های اصلی شهرداری و شورای شهر به ویژه در دوره جدید می باشد.

 هم اینک در راستای حفظ باغات و فضای سبز شهر با تشکیل کمیسیون ماده 14 که یک نماینده از شورا به همراه کارشناس فضای سبز شهرداری و نماینده حقوقی شهرداری در آن حضور دارند، مسأله صدور یا عدم صدور مجوز برای قطع درختان بررسی و در مورد آن تصمیم گیری می شود. بدیهی است که هر گونه قطع درخت چه مثمر و چه غیر مثمر بدون تصویب این کمیسیون خلاف و مستلزم برخورد قانونی است.

2-     در خصوص قطع درختان خیابان امام  یا مسأله بسیار اغراق آمیز مطرح شده و یا این که نویسنده دچار مشکلات نگارشی است چرا که وقتی متن خبر خوانده می شود متوجه می شویم که موضوع یک درخت مطرح است نه درختان! ضمن این که هر درخت یک تنه دارد و عجیب است که چطور تنه های قطور را به سرعت از محل خارج کردند؟!!

3-     در خصوص درخت تنومند! خبر مذکور باید به اطلاع برسانم که مجمع صنفی بازار که سالهای پیش اقدام به خرید زمینی  از شهرداری برای احداث ساختمان اداری خود نموده بود در شروع کار ساختمان در هفته گذشته با مشکل مسیر تردد ماشینهای سنگین مصالح به زمین مورد نظر مواجه شد و چون راهی برای عبور کامیون و .. نداشت خواستار قطع یک درخت با مجوز کمیسیون به منظور رفع این مشکل گردید. پس از چندین بار مراجعه و بررسی راههای احتمالی دیگر برای رفع مشکل این مجمع، کمیسیون فضای سبز شهرداری چاره ای جز صدور مجوز قطع یک تنه درخت (و نه درخت کامل) در مقابل ساختمان مجاور مجمع با تعیین عوارض قانونی ندید. این همان نکته ای است که خوانسار دات کام با فونت ریز در آخرین بخش خبر نوشته و خود پاسخ خود را داده است: مگر طبق آیین نامه این قانون، که حتما از آن آیین نامه آگاه نبوده اند!

4-     تو را بدون هيچ وکيل مدافعی  به جرم تمام صبوريت قطع کردند.

این جمله در کمال بی انصافی نوشته شده است. چرا که یکی از اعضای همین کمیسیون مذکور، وکیل مدافع تمام درختان شهر بوده که تشخیص قطع داده است. بنابراین می توان نوشته شما را اگر غرض خاصی در پشت آن موجود نباشد مصداق مثل دایه دلسوز تر از مادر دانست!!

5-     با توجه به اینکه موضوع قطع این تنه درخت طی تشریفات قانونی صورت گرفته دلیلی بر مخفی کاری یا بردن سریع از محل نبوده است. بدیهی است اگر قرار بود خلافی در این خصوص صورت گیرد در روز روشن و جلوی دید همگان اتفاق نمی افتاد.

6-     امیدواریم دنیای گسترده اینترنت محلی برای صداقت و راستگویی و نقد منصفانه مسائل و مشکلات باشد نه مکانی برای سیاه نمایی و اتهامات بی پایه و اساس برخی از عزیزان!

7-     یادآوری کنم که مطالب فوق مواضع شخصی اینجانب بود نه شورا!

نوشته شده توسط خسرو دهاقین در جمعه دوم شهریور ۱۳۸۶ |

یادداشتی از یکی از خوانندگان وبلاگ به شرح ذیل مرا علیرغم میل باطنی خود بر آن داشت که خلاصه پاسخی در این قسمت نوشته و او را که سابقه ای طولانی در نوشتن چنین کامنتهای بی نام و نشان در این وبلاگ و وبلاگهای دیگر دارد از مطالبی آگاه سازم، شاید که بر سر عقل اید و عقده های خویش را فرو نشاند:

متن نظر:

سلام
فکر نمی کنید به جای اینکه به فکر آپدیت کردن وبلاگتون باشید باید یه فکری به حال شهرمون کنید یا فقط می خوایند که اسم نایب رئیس شورای شهر را یدک بکشید
ببخشید که انتقادم خیلی تند بود ولی باید بگم باید بالاخره یه کاری واسه ی شهرمون انجام بدید تا اول خدا و بعد مردم از شما راضی باشند.

 

پاسخ اینجانب:

دوست عزیز بی نام و نشان!

مطمئن باش که وبلاگم را وقتی آپدیت می کنم که احتمالا متعلق به خودم می باشد گرچه در اوقات خصوصیم هم عموماً دغدغه خاطر موکلین عزیزم که منت نهاده مرا به عنوان نماینده خود در شورا برگزیده اند را دارم.

اگر بنده عنوانی چون نایب رییس شورای شهرستان یا هر لقب دیگری را یدک می کشم از برکت اعتمادی است که این مردم بزرگ به بنده ارزانی داشته اند.

اما در این خصوص چند نکته باید عرض کنم:

1-    معرفی خود و سمت خود و ارائه اطلاعات به خواننده نه تنها امری مذموم نیست بلکه بسیار بجا و لازم است. در عصری که کوردلان و کج فهمان بی نام و نشان (بلانسبت شما) بدون نام و امضا اقدام به نوشتن مطالب تخریب آمیز علیه دیگران می کنند و شهامت معرفی خود را ندارند، این کار بسیار ضروری و لازم به نظر می رساند.

2-    با رجوع به تاریخچه فعالیتهای اینجانب می توانید به سابقه فعالیتهای بنده در خصوص فعالیتهای فرهنگی و به ویژه وبلاگ نویسی پی ببرید. اینجانب یک شبه وبلاگ نویس نشده ام و این افتخار را دارم که با وجود مشغله های کاری گاهی قلم فرسایی نموده و در خدمت دوستان عزیز هستم.

3-    آنچه در حوزه مطالب اینجانب مشاهده می کنید، به ویژه چند مطلب اخیر چیزی نیست جز اطلاع رسانی و نیز نقد سازنده برای اصلاح امور تا دوستان عزیز بدانند که منتخب انان در شورا هنوز همان دهاقینی است که در خوانسار امروز به طرح مسائل و مشکلات مردم خوب شهرش بدون واهمه و ملاحظه می پرداخت و امروز نیز بی واهمه جهت آگاهی عموم به بیان حرف دل مردم می پردازد.

4-    امروز اگر در قالب یک وبلاگنویس در صفحه پهناور اینترنت ظاهر می شوم پیام آور این دیدگاهم که انتخاب اینجانب در شورا به معنی بریدن و جدا شدن از مردم به ویزه جوانان عزیز نیست. بلکه بررسی نظرات و طرحها و انتقادات دوستان عزیز جوانم یکی از راهگشاترین و کاربردی ترین روشهای استفاده از افکار نو در اداره امور شهری است کما اینکه تا کنون نطرات خوبی را از همین وبلاگها و نیز سایتهایی چون کلوب دات کام (خوانساریهای مقیم مرکز) جمع اوری و به شورا منتقل کرده ام.

5-    دوست عزیز کنار گود نشسته ای و می گویی لنگش کن. اگر واقعا دلسوز شهری نارساییهای موجود را انعکاس بده و اگر راهکاری به نظرت می رسد ارائه کن.

6-    چشمانت را نیز بازتر کن تا بتوانی کارها و اقدامات انجام شده در این فرصت اندک را به چشم ببینی و عطر خوش خدمت رسانی را استشمام کنی.

7-    مطمئنا نه تنها "یه کار" که دهها کار ارزنده و مثبت برای این شهر انجام داده ایم که قطعا هم مورد رضای خدا و هم بندگان خوب و قدرشناس خدا خواهد بود و انشاء ا.. به زودی گزارش انرا به اطلاع عموم خواهیم رساند.

 به امید روزی که حاسدان دست از حسادت و بخل ورزی بردارند و کمی واقع گرایانه تر به مسائل بنگرند.

التماس دعا

نوشته شده توسط خسرو دهاقین در یکشنبه بیست و یکم مرداد ۱۳۸۶ |