چندی است که بر سر پرداخت یک قبض گاز به مبلغ 154.000 ریال متعلق به کانون که طبق روال قبل می بایست توسط آموزش و پرورش پرداخته می شد، جنجالی بین کانون و آموزش و پرورش خوانسار درگرفته است.
این جنجال، ابتدا با این مسأله که آموزش و پرورش در پرداخت قبوض خود هم دچار مشکل است شروع شد و سپس به اینجا رسید که اصلاً آموزش و پرورش تعهدی در قبال پرداخت قبوض کانونها ندارد و نهایتاً به این سؤال ختم شد که کانونها درآمدشان را چکار می کنند؟!
البته این روش غریبی نیست، وقتی بخواهیم از پاسخی فرار کنیم، راحت ترین روش پاک کردن صورت مسأله است. اما بد نیست که به اطلاع برسانم:
پس از واریز مبلغ 800.000 ریال از درآمد کانون در اردیبهشت 84 و سیزده میلیون و هفتصد هزار ریال از درآمد کانون در اواخر تابستان به حساب خزانه با وجود این که مبالغ مذکور در آبانماه (یعنی اولی بعد از 6 ماه و دومی بعد از 3 ماه) به کانون بازگشت، ولی کانون به وظیفة خود عمل نموده و درآمد سه ماهة اول سال که تا آن زمان حاصل شده بود (به میزان 500 هزار ریال) را به حساب خزانه واریز کرد.
اکنون انگشت اتهام به سوی کانون نشانه رفته است که کانون درآمدهایش را چه می کند بدون آنکه اصلاً بپرسند یا بدانند منابع درامدزایی کانون چیست و این درامدها چگونه تحصیل می شود.
با مطالعة عملکرد کانون شهید بهشتی در سه ماهة اول سال تحصیلی 85-84 که همزمان با همین نوشته منتشر شده است، در خواهیم یافت که حجم فعالیتها در جای خود بسیار بوده اما آنگونه که دوستانمان در آموزش و پرورش انتظار دارند درآمدزایی نداشته است، چرا که اعتقاد اینجانب به عنوان مدیر یک بخش فرهنگی این است که برای کارهای فرهنگی باید هزینه کرد نه انتظار درآمدزایی داشت، آنهم در مرحله ای که هنوز در آغاز راهیم و به بسترسازی در این راستا پرداخته ایم.
این دوستان عزیز که صرفاً طلبکارانه به کانون می نگرند، هیچ از خود می پرسند که ما در قبال انجام امور فرهنگی تربیتی برای کانون چه کرده ایم و چه کمکهایی به آنان کرده ایم و چه باری از دوش همکارانمان در کانون برداشته ایم؟ خطاب من به آن عزیزانی است که ما را ندانسته متهم می کنند.
عزیزان، دوستان، اگر می بینید که کانونی درآمد میلیونی دارد و ما نداریم این را به کنایه «دزد بودن» ما معنا نکنید، شاید علت آن این است که ما به رسالت کانونی خود عمل می کنیم و آنان دیگر از کانون فقط یک آموزشگاه علمی ساخته اند.
اگر کانون ما درآمدزا نیست ببینید مشکل از کجاست. گذشتگان کانونی را بدون فکر و اندیشه در جنوبی ترین بخش شهر ساخته اند که حتی خود عزیزان هم به اکراه و اجبار حال سر زدن به ان را دارند چه برسد به دانش آموزان و برخی با بی برنامگی و عدم نظارت کافی بر عملکرد اصلی کانون آنرا به حاشیة امنی برای فعالیتهای جنبی و «شاید» شخصی تبدیل نموده بودند.
کانون پسرانه را با دخترانه مقایسه می کنند و نمی گویند که علایق و سلایق دختران با پسران متفاوت است. اگر ما کلاس کنکور و تقویتی نداریم معنایش ان نیست که روی ان کار نکرده ایم، ما اطلاعیه داده ایم حتی در خود پیش دانشگاهی هم حضور یافته ایم، قول هر جور استادی را هم به دانش اموزان داده ایم اما وقتی انگیزه در پسران نیست ما چه کنیم؟! شما خودتان متهم به این نیستید که چرا قبولی پسران در کنکور این همه کاهش یافته؟ نکند مقصر کانون است؟!!
اگر ما کلاس کامپیوترمان هنوز تشکیل نشده به این دلیل است که بودجه ای برای تعمیر رایانه های خرابی که گوشة اتاق رایانه افتاده را هنوز نداریم. و کاش آموزش و پرورش به جای شبکه کردن بیهودة چند میلیونی رایانه های خود و یا خریدهای غیر ضروری چون دیتا پرژکتور چند میلیونی و خریدهایی از این قبیل کمی به فکر کانون و دانش آموزان شهر بود.
اگر ما کلاس گلسازی و هویه کاری و خیاطی و از این دست کلاسها نداریم که درامدزایی کنیم علتش این است که این کلاسها برای دختران است نه پسران!!
در عوض ما افتخار می کنیم که انجمن هایی فعال داریم که «متاسفانه» علیرغم میل شما «رایگان» هستند. انجمن IT که به جرأت می توانم انرا یکی از قویترین انجمنهای IT کشور بدانم. گر چه امسال با مشکلات رایانه ها نتوانسته ایم چون سال گذشته فعالیتهای چندانی داشته باشیم.
ما انجمن ادبی داریم که دانش اموزان موفق چند مدرسة راهنمایی ارکان ان هستند.
ما انجمن طبیعت یاران داریم. انجمن گفت و گوی جوان داریم.
ده ها دانش آموز داوطلب برای تشکیل انجمن نجوم داریم، اما افسوس بودجه و امکانات نداریم.
با اینحال ما افتخار می کنیم که با عشق و علاقه از وسایل و امکانات شخصی خود برای رفع مشکلات کانون استفاده می کنیم.
یکی کتابخانة شخصی خود با گنجینه ای از کتب مرجع که به جانش بسته است را عاشقانه به کانون منتقل می کند تا دانش اموزان از ان بهره ببرند، یکی هنر و سلیقة خود را برای کانون خرج می کند و وسایل چوبی کانون را که اگر بیرون ساخته می شد چه هزینه هایی برای کانون در بر داشت در خانه به رایگان می سازد و دیگری دوربین دیجیتال 300 هزار تومانی و فیلمبرداری 600 هزارتومانی شخصی خود را وقف امور کانون می کند تا از جشنها، مراسم و فعالیتهای کانون و آموزش و پرورش عکس و فیلم بگیرد و حتی برای کانون درآمد زایی کند.
لازم نیست باور کنید که شبها هم خانه های ما کانون دیگری است چرا که در خانه هم غالباً مشغول کارهای کانون و برنامه های آن هستیم.
ما افتخار می کنیم که به یاری مدارس شتافته ایم و در مدارس اقدام به ایجاد شعبه کرده ایم.
ما افتخار می کنیم که با برنامه های خود در سطح شهر نگاه ها را به کانون به عنوان یک مرکز تاثیر گذار در شهر معطوف کرده ایم.
ما افتخار می کنیم که در برنامه های جوانه هایمان متفاوت تر از بسیاری از کانونهای کشور عمل می کنیم و کیفیت را هرگز فدای کمیت نکرده ایم و با تکنولوژی و علوم و فنون روز در این راستا پیش رفته ایم.
ما افتخار می کنیم که با انتشار نشریة حرف حساب به عنوانی ابتکاری نو در شهر، انگیزه را در وجود بسیاری از ادارات، حتی خود اموزش و پرورش ایجاد کرده ایم، تا آنها هم از ما بیاموزند که اطلاع رسانی رکن اصلی یک تشکیلات و سازمان است.
ما افتخار می کنیم که بچه های کانون تحت اموزش « رایگان» ما اکنون بر روی اینترنت سایتی ایجاد کرده اند که هم اینک با گذشت چند ماه قریب به دوهزار بازدید کننده داشته است.
ما افتخار می کنیم که کاسب پول و مال نیستیم و ارزش کانون را به یک دکه و مغازه درامدزایی تنزل نداده ایم.
ما افتخار می کنیم که مکان امنی را برای پرورش خلاقیتهای دانش اموزان ایجاد کرده ایم.
***
عزیزان! اگر انتظار درآمدزایی از کانون دارید و چنانکه با رفتار خود ثابت نموده اید، برای شما هیچ چیز دیگری در کانون اهمیت ندارد، چرا از یک بقال یا کاسب موفق و یا از یک بازاری معتبر برای مدیریت کانون دعوت به عمل نمی آورید. حتی می توانید بازارچه هایی را در گوشه گوشة کانون ایجاد کنید و به روشهای درآمدزا مزین کنید.
به نظر اینجانب آنانکه در مورد کانونها و درآمدزایی آن سخن می گویند، کوچکترین اطلاعی در مورد کانون و فعالیتهای آن ندارند و صرفاً به شنیده ها و نیز باورهای خود آنهم چنان محکم تکیه می کنند، که خودرا مختار به هر گونه قضاوت می دانند.
واقعاً جای بسی تأسف و اندوه است که از این واحد بیشتر به چشم یک واحد درآمدزا نگریسته می شود تا مکانی برای پرورش جسم، روح و اندیشة فرزندان این شهر عاری از امکانات.
ای کاش به جای این که بارها از زبانهای مختلف و به شیوه های گوناگون از ما پرسیده می شود در سه ماهة اول سال تحصیلی چقدر درآمد داشته اید، یکبار سؤال می شد در این سه ماه چقدر فعالیت کرده اید.
عزیزان گویا رسالت اصلی کانون را فراموش کرده اید!
حرفهای تلخ شما خستگیهایمان را دو چندان کرده است.
پایدار و پاینده باشید!
والسلام%