این قسمت را بهتر است خالی بگذارم. تاریخش را به خاطر بسپارید.
عصبانی و غضبناک رفتند و در حین رفتن از شورا تهدید کردند که آقای دهاقین بالاخره به هم می رسیم.
منتظرم وقتی به هم رسیدیم اگر عمری باقی بود حکایتش را برایتان همین جا بنویسم.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
...

نوشته شده توسط خسرو دهاقین در یکشنبه هشتم مهر ۱۳۸۶ |