نویسنده این وبلاگ یکی از اهداف اساسی خود را «بی آبرو کردن افرادی» ذکر کرد « که با آبروی مردم بازی می کنند!» و این مقدمه نامبارک زمینه ای شد برای آن که بنده که همواره حامی وبلاگ نویسان خوانسار بودم، بدون نشان دادن واکنشی مثبت یا منفی نوشته های این وبلاگ را صرفاً رصد نمایم و در خصوص آن اظهار نظری نکنم. (البته ناگفته نماند که از گذاشتن نام نشریه ام که روزگاری در کمال بی طرفی و با رعایت اصول خبرنگاری حرفه ای تریبون عمومی مردم شهرم بود، بر روی وبلاگ مذکور که سنخیتی با دیدگاههای خودم نداشت و اینک شائبه ارتباط وبلاگ مذکور با اینجانب را ایجاد می کرد، هم اندکی دلگیر بودم)

اولین نقد این وبلاگ در خصوص عملکرد اداره ارشاد، نشان داد که نویسنده از توانایی چندانی در حوزه نقد برخوردار نیست و علیرغم انتقاداتی که بسیاری از شهروندان خوانسار – از جمله شخص اینجانب- به عملکرد این اداره داریم، نتوانسته آنچنان که انتظار می رود از عهده نقد برآید.

فارغ از صحت و سقم مطالب مندرج در این وبلاگ –که به به و چه چه برخی خوانندگان و ارائه مطالبی در همان راستا که بعضاً از دایره ادب نیز خارج بود را به همراه داشت- آنچه با روح نقد و اخلاق حرفه ای وبلاگ نویسی در تضاد و به گمان اینجانب بسیار زشت و ناپسند بود، انتشار تصاویری منتسب به برخی افراد مسوول و تخریب شخصیت ایشان در این وبلاگ (احتمالاً با تصور انجام نقد)بود. مگر نه این است که هر مسوول در دو جایگاه حقیقی و حقوقی برای خود تعریف مستقلی دارد و هیچ گاه به بهانه نقد شخصیت حقوقی وی نباید به جایگاه حقیقی او در اجتماع توهین نمود. چه بسا جایگاه حقیقی یک مسوول چون تمامی انسان های دیگر بسیار والاتر و برتر از جایگاه حقوقی اوست. چرا که مسوولیت ها زودگذرند و آنچه باقی می ماند شخصیت حقیقی افراد است و هر مسوولیتی نیز در چارچوب تعریف شده خود محترم بوده و قابلیت نقد دارد و نه تخریب. مگر نه آن است که علی (ع) -که صاحب وبلاگ در بخشی هایی از وبلاگ خود را پیرو آن امام همام دانسته و و به تأسی از ایشان نگران روشن ماندن شمع بیت المال است- و همچنین ائمه معصومین(ع) همگی بر حفظ آبروی مومن همواره تاکید داشته اند و حتی شرافت و احترام مومن را از احترام کعبه بیشتر دانسته اند؟ کدام حکم شرعی و قانونی به ما اجازه اقداماتی چون تجسس، قضاوت زود هنگام و بدون داشتن اطلاعات لازم و کافی و یک طرفه به قاضی رفتن، تهمت و افترا و زدن چوب حراج به آبروی دیگران را داده است؟ همه این ها اقدام ناشایستی بود که به تصور نقد در این وبلاگ اتفاق افتاد و راهی که می توانست به افق های روشنی منتهی شود به بیراهه کشانده شد، به گونه ای که با عبور از سرعت مطمئنه و خروج از جاده گرفتار مرگی تاسف بار شد!

دیروز وبلاگ «خوانسار امروز» ناگهان حذف شد! جای تاسف داشت ولی جایی برای تعجب نداشت! نویسنده این وبلاگ باید دیر یا زود به اشتباهات خود پی می برد و به کار خود پایان می داد. امیدوارم حذف این وبلاگ در اثر یک تحول روحی در وجود وی شکل گرفته باشد نه ترس از گرفتاری. شاید نویسنده و برخی خوانندگان آن، امروز از خواندن این مطلب دل آزرده و رنجیده خاطر شوند، اما باید این نکته را متذکر شوم که دنیا دار مکافات است و از هر دست بدهیم از همان دست خواهیم گرفت. خودمان را در جایگاه متهمین قرار دهیم و قضاوت کنیم.

اگر تاریخ را مرور کنیم خواهیم دید هیچ کس از ریختن آبروی مومنی به سعادت نرسیده است!

و نکته آخر:

رهرو آن نیست که گه تند و گه آهسته رود
رهرو آنست که آهسته و پیوسته رود...

---------------------

و اما سخنی با همه مسوولین عزیز: بدون شک بالا بردن ظرفیت انتقاد پذیری و سرلوحه قرار دادن این حدیث گهربار مولای متقیان؛ «انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال» گامی موثری خواهد بود در جهت نزدیک تر شدن مردم و مسوولین به یکدیگر. در چنین شرایطی کمتر شاهد بروز وبلاگها و سایتهای –ظاهراً- بی نام و نشان و بروز اتفاقاتی از این قبیل خواهیم بود.

نوشته شده توسط خسرو دهاقین در شنبه پنجم اسفند ۱۳۹۱ |