ای که فرمانبری از نفس بداختر داری
از کف نفس گریزان نه تو هستی و نه من!

عارف آن نیست که دلداده ی شهرت باشد
آشنا با ره عرفان نه تو هستی و نه من!

ای که داری تو به دل عقده ی مسند همه عمر
رسته از مسند دوران نه تو هستی و نه من!

یک شبی بهر خدا طاعت خالص نکنی
عبد شرمنده و گریان نه تو هستی و نه من!

عارفان لرزه به تن از غم محشر دارند
فارغ از طاعت شیطان نه تو هستی و نه من!

عهد بستی ز ازل پیرو شیطان نشوی
مانده در الفت و پیمان نه تو هستی و نه من!

ای که در بند خیالی و تو دلداده به مال
در غم فقر فقیران نه تو هستی و نه من!

نشنیدی به علی باب یتیمان گفتند؟
باب دلسوز یتیمان، نه تو هستی و نه من!

"طالبم" درد دل خویش بگفتم به قلم
عاری از زشتی و عصیان نه تو هستی و نه من!


برچسب‌ها: مسلمان واقعی, علی, توبه, شعر مذهبی
نوشته شده توسط خسرو دهاقین در چهارشنبه دوازدهم بهمن ۱۳۹۰ |