http://khosro1977.persiangig.com/Baran/baran2.jpg

خدا رو شکر! بالاخره رحمتی از آسمون نازل شد.

امروز ظهر داشتم از سر شوق، شعر معروف حمید مصدق رو زمزمه می کردم:

شیشه پنجره را باران شست
از دل من اما
چه کسی نقش تو را خواهد شست...

که دختر چهارساله ام «باران» پرید وسط حرفم و گفت: نه بابا، من اِملوز شیشه ی کامپیوتِلو شستم!!!

 

نوشته شده توسط خسرو دهاقین در پنجشنبه شانزدهم دی ۱۳۸۹ |