* پلیس راهنمایی به راننده خاطی گفت: کارت،گواهینامه، بیمه. راننده جواب داد: چکار کنم؟ جمله بسازم؟!!!
اما شما لازم نیست با کلمات بالا جمله ای بسازید!!(این را فقط برای این گفتم که اگر اخم کرده اید لبخندی بر لبانتان بنشانم!)
* باور کنید آنقدر این چند روز کار ریخته سرم که وقت نکردم روز ملی شورا که امسال شده بود هفته شوراها را گرامی بدارم و از شورا بنویسم. به هر حال وارد چهارمین سال فعالیت شوراها شده ایم. هنوز به خیلی از ایده آلهایی که در آغاز کار به آن فکر می کردم نرسیده ام. اما خوشحالم که به نوبه خود از هیچ کوششی برای پیشرفت شهر و بهتر شدن اوضاع آن دریغ نورزیده ام. پیشرفتهای مثبت در عرصه ایجاد زیرساختهای ضروری شهرستان از جمله آب، راه، توسعه دانشگاهی و گردشگری را می توان از مهمترین کارهایی دانست که در طول سه سال گذشته در راس برنامه های شورا قرار داشته است.
از درگاه خداوند منان طلب توفیق در ادامه این راه باقیمانده یکساله و حفظ و حراست صادقانه امانتی که به دست این مردم شریف به دست بنده و همکاران عزیزم در شورا سپرده شده است را مسئلت دارم.
*لازم می دانم از همسر مهربان و فداکارم که علیرغم مشکلات فراوان، همواره رنج و مشقتهای ناشی از عدم حضور بنده در خانه به واسطه مشغله های فروان کاری در شورا را با وجود شیطنتها و آزارهای کودکانه عزیزانم ماهان و باران -که درست 2 روز پس از انتخابات شوراها پا به عرصه وجود نهاد- صبورانه به جان خریده و در این راه مرا همراهی نموده است، سپاسگزاری و قدردانی نمایم.
*سال گذشته در چنین روزی پستی تحت عنوان
رابطه نوشتم و از تبریک روز شوراها توسط رییس شورا به فرماندار! گفتم. انصافاً آقای محمدی، فرماندار جدید خوانسار، شخصیتی متفاوت است که می توان با بودن ایشان به بهبود وضعیت شهرستان بسیار امیدوار بود.
دارا بودن نزاکت و آداب اجتماعی، روابط عمومی بالا، تواضع و فروتنی همراه با صراحت بیان، داشتن دانش و اطلاعات خوب و اشراف به مسائل کاری را می توان از جمله خصوصیات برجسته عالی ترین مقام رسمی شهرستان برشمرد.
صبح دیروز-شنبه- به همت فرماندار خوانسار مراسم بزرگداشت روز شوراها و تجلیل از اعضای شوراهای شهر و روستا در فرمانداری برگزار گردید. خدا قوت آقای فرماندار...
* روز جهانی کارگر را خدمت همه کارگران، این صحنه گردانان اصلی جامعه تبریک عرض می کنم.
* امروز 12 اردیبهشت روز معلم است. به معلم بودنم افتخار می کنم.
چه زیباست وقتی عاشقانه و بی منت داشته هایت را در طبق اخلاص به دانش آموزانت می بخشی، بدون آن که احساس کنی چیزی را از دست می دهی. بدون آن که رنج دیگران را برای آسودگی خود بخواهی.
وقتی حس کنی پناه امن دیگرانی. شمع می شوی، شعله می شوی، می سوزی تا هنر زندگی را به دیگران بیاموزی.
با کمال افتخار به معلم بودنم افتخار می کنم!