دیشب توفیقی دست داد تا بعد از مدتها، همراه با آقای صانعی،ریاست شورا، به استخر رسالت برویم.
معمولاً یک سانس استخر در هفته به مسوولین اختصاص یافته و مسوول محترم تربیت بدنی هم لطف داشتند و از سال گذشته اعضای شورا ـ به استثنای یک نفرمان! - را به این سانس دعوت کرده بودند که البته در یکسال و اندی که از آغاز کار شورا گذشته، این دومین حضور ما در این سانس و البته برای بنده دومین حضور در این استخر در کل زمان افتتاح آن بود.
یکی از خصوصیات این سانس تشکیل جلسات آبی در گوشه، کنار و میان استخر است و مسوولین شهرستان علاوه بر ورزش و تفریح در این زمان یکساعته، به بحث و تبادل در مورد مسائل شهرستان می پردازند.
در خلال این برنامه ها برخی از مسوولین هم به تمرین شنا و "زیر آبی" رفتن! می پردازند و برخی مثل بنده که با الفبای شنا تازه دارم آشنا می شویم، باید مواظب باشیم که کسی در این میان "سرمان را زیر آب" نکند!!
در قسمت نیمه عمیق استخر با آقای اورعی معاون فرماندار در خصوص وضعیت مسائل فرهنگ و ارشاد گفت و گو می کردیم که ایشان فرمودند: صبح شنبه قرار است بازدیدی از طرف اداره ارشاد از کارخانه ذوب آهن صورت بگیرد و اگر شما هم مایل هستید بیایید.
خیلی برایم جالب بود. ارتباط فرهنگ و ارشاد با ذوب آهن؟! که البته ایشان توضیح دادند که اول قرار بود به مناسبت هفته میراث فرهنگی بازدیدی از کارخانه ذوب آهن و میبد یزد صورت گیرد که با توجه به جور نشدن دومی اولی قرار است شنبه برگزار شود!!
خلاصه تعجب نکنید اگر اداره صنایع بازدید از باغ پرندگان، اداره جهاد کشاورزی بازدید از نمایشگاه کتاب و اداره امور آب بازدید از کارخانه فرش را برگزار کند!
البته شکی نیست که هنرمند باید از هر موقعیتی استفاده کند و هنر پردازی کند، شاید شاعری بعد از بازدید از کوره ذوب آهن چنان تحت تاثیر قرار گیرد که چنین بسراید!
از شعله ی عشقت که صدها سلسیوس است
در سینه ام بنگر که ذوب آهن بپا شد!!