اشاره:
اسامی نامزدهای انتخاباتی مجلس هشتم در حوزه انتخاباتی خوانسار و گلپایگان بر اساس الفبا به شرح ذیل می باشد:
محمدرضا جمالی، عباس داودوندی، علی اکبر دلگرم، محمود روشنی، محمدحسن عموهاشمی، سید محمدحسین میرمحمدی، محمدابراهیم نکونام
بیست وسیم اسپند سال هشتاد و شش خورشیدی بود و شب شعری برپا. حافظ و سعدی و مولانا با فردوسی و ملک الشعرای بهار و جامی و فرخی در آن بزم نشسته بدند و شعر از خویش همی بخواندندی!
زآنروی که انتخابات را مهلت تبلیغ به سر آمده بودی، هر یک به شیوه ای سعی بر تبلیغ کاندیدای خود همی خواست کردن!!
مولانا دیوان خود همی گشود و رو به حضار چنین بگفت:
برخیز و به نزد آن نکونام درآی در صحبت آن یار دلارام درآی
زین دام برون جه و در آن دام درآی از در اگرت براند از بام درآی
فرخی را رگ غیرت به جوش همی آمد و چنین آواز در داد که:
شاه ملکان میرمحمد که مر او را هر ساعتی از فضل درختی به بر آید
نشگفت هنر زان گهر ویژه که او راست چونین هنر و فضل ز چونین گهر آید
ناگاه حافظ، مهر خموشی از لب گشود و چنین ندا سر داد که:
روشنی طلعت تو ماه ندارد پیش تو گل رونق گیاه ندارد
گوشه ابروی توست منزل جانم خوشتر از این گوشه پادشاه ندارد
چنین بود که فردوسی را شور حماسی به سر افتاد و برخاست و اینسان سرود:
چو آدینه هر مزد بهمن بود برین کار فرخ نشیمن بود
می لعل پیش آور ای هاشمی ز خمی که هرگز نگیرد کمی
جامی چو این ماجرا بدید، تفالی به هفت اورنگ خویش زدی تا این دو بیت را بیافت و بخواند:
هرچند نشان ز خویش جویی کم یابی اگر چه بیش جویی
دلگرم شوی به آفتابی خود را همه آفتاب یابی
ملک الشعرا را نوبت چو رسید، لبخند به لب، تقویم 87 خویش گشود و خواند:
رسید موکب نوروز و چشم فتنه غنود درود باد بر این موکب خجسته، درود
صنیع آزر بینی و حجت زردشت گواه موسی یابی و معجز داوود
سعدی را چو نوبت رسید، آوایی از وی برنخاست. دست در گریبان فرو همی بردی و هر چه گشتی ورق یادداشت خویش را همی نیافتی، فلذا با آوازی رسا فریاد همی زد که:
بر جمال محمد صلوات!!!