غروب روز سوم مطابق برنامه دوستان در ستاد، برای حضور در مسجد پایتخت وقت گرفته شده بود و باید اولین سخنرانی را در این مسجد انجام می دادم.
زحمت تنظیم و هماهنگی برنامه سخنرانی ها با پدرم و آقای بهروش بود و علی حقی مشاور اصلی من در برنامه سخنرانی بود.
در خصوص مطالبی که می خواستم عنوان کنم با علی گفت و گو کردم.
پیرو مطالبی که گفتم، بیت قشنگی را علی گفت:
موجیم و وصل ما از خود بریدن است
ساحل بهانه ایست رفتن رسیدن است
گرچه بیت بسیار پر محتوایی بود و به دلم نشست ولی نمی دانم چرا فراموش کردم در اولین سخنرانی از ان استفاده کنم!
