

در حالی که ناراحتی بسیاری از مردم خوانسار مبنی بر اعلام نام آقای نکونام، نماینده محترم دو شهرستان خوانسار و گلپایگان، تنها با عنوان "نماینده گلپایگان" در اخبار رسانه ملی در جریان استیضاح وزیر کشور سابق(کردان) فروکش نکرده است، باز هم در جریان رای اعتماد وزیر جدید و سخنرانی آقای نکونام-به عنوان مدافع- نه تنها رسانه ملی که اکثر خبرگزاریها نیز نام خوانسار را از کنار نام گلپایگان حذف و ایشان را صرفاً نماینده گلپایگان معرفی نمودند.
متاسفانه این حرکت "مشکوک" که اخیراً نمود بسیاری در غالب رسانه های جمعی داشته و با حذف نام "خوانسار" نگرانی فراموشی این شهر در مجلس و متعاقب آن در بین مسوولان دولتی را در ذهنها متبادر می نماید تنها به صدا و سیمای "مردمی" و آژانسهای خبری از جمله "خبرگزاری دولتی ایرنا" ختم نمی شود بلکه با بررسیهای انجام شده در سایت خبرگزاری مجلس شورای اسلامی نیز مشاهده می گردد که در چند خبر منتشره اخیر از نماینده محترم دو شهرستان در این سایت، صرفاً عنوان "نماینده گلپایگان" ذکر شده و خبری از خوانسار نیست.
این در حالی است که اخبار منتشره در همین خبرگزاری در زمان نماینده سابق با عنوان "یاوری نماینده خوانسار و گلپایگان" آورده شده است.
ضمن این که با جستجوی کلمه خوانسار و گلپایگان در این سایت به ترتیب نتایج ۱۱ و ۳۱ مورد حاصل می گردد که در مورد خوانسار ۵ مورد آن مربوط به مجلس هفتم بوده و سه مورد از ۶ مورد مجلس هشتم صرفاً اشاره به آمار منتخبین این دوره مجلس می باشد.
امید است با تذکر جناب آقای نکونام نماینده محترم دو شهرستان در مجلس شورای اسلامی که از چهره های مطرح خبری مجلس هشتم -با توجه به حضور فعال ایشان در مجلس و کمیسیونهای ذیربط- می باشند، در درجه اول خبرگزاری مجلس و متعاقب آن رسانه های گروهی کشور به ویژه رسانه های جمعی وابسته به دولت و خبرگزاریهای رسمی نام فراموش شده خوانسار را دوباره زنده نمایند.
--------------------------------------------------------------------------------------
پ ن ۱- از سایت خبرگزاری ایسنا به خاطر رعایت این موضوع صمیمانه سپاسگزاری می گردد.
پ ن ۲- طی چند پیام جداگانه به برخی از خبرگزاریها از جمله ایرنا و فارس در این خصوص پیامی اعتراض آمیز گذاشتم. شما هم در این رابطه اقدام کنید.
میراث فرهنگی هویت ماست و وظیفه ما در قبال آن، حفظ و نگهداری و انتقال به نسلهای بعدی است.
بارها شنیده ایم که در فلان نقطه خوانسار بنایی بود چنین و چنان ولی متاسفانه به دلیل عدم توجه مردم و مسوولین از بین رفت و اثری از آن به جز در خاطره ها نمانده است.
اینک محوطه تاریخی باغکل که جزو آثار ثبت شده میراث فرهنگی است مظلومانه می رود تا زیر جاده کمربندی (یا همان چهاربانده اراک -دامنه) مدفون گردد.

ضمن تاکید بر اجرای این پروژه ارزشمند راه که در توسعه گردشگری و اقتصاد شهر تاثیر بسزایی خواهد داشت، اکیداً درخواست می گردد مسؤولان محترم "راه و ترابری" و "میراث فرهنگی استان" برای حفظ این اثر تاریخی متعلق به قرون اولیه اسلامی مطالعه ای جامعتر و دقیق تر و اقدامی جدی در خصوص تغییر مسیری که دقیقا از روی این محوطه ثبت شده تاریخی می گذرد معمول دارند.

در این تصاویر محوطه مذکور که جهت عبور مسیر میخکوبی شده کاملا مشخص است.
قطعاً تعیین حریم، محافظت و همچنین انجام کاوشهای باستان شناسی در این منطقه ثبت شده تاریخی نتایج ارزنده ای در کشف زوایای پنهانی از تاریخ پرشکوه خوانسار را خواهد داشت.
لازم به ذکر است که در بازدید استاندار محترم و مدیران استانی از عملیات اجرایی این مسیر، موضوع فوق شفاهاً به مدیرکل محترم میراث فرهنگی و گردشگری استان تذکر داده شد که گویا مشغله های کاری ایشان و یا شاید کم اهمیتی این اثر تاریخی نسبت به آثار متعدد تاریخی شهر اصفهان موجب فراموشی و یا انجام اقدام جدی توسط ایشان در این خصوص شده است.
ضمناً طبق آخرین اخبار حاصله، این کمربندی در ادامه مسیر خود از میان زمین تایید شده برای احداث دانشگاه آزاد واحد خوانسار نیز عبور می کند!!
شايد براي خيلي ها -و چه بسا براي همه- قرار گرفتن در جايگاه متهم سخت باشد، اما به نظر بنده قرار داشتن در جايگاه يك قاضي از جايگاه فوق الذكر به مراتب سخت تر است.
تشخيص واقعيت و يافتن قانوني كه به استناد آن جرمي احراز شود و قياس موضوع اتهام و تطابق آن با قانون، شنيدن صحبتهاي دو طرف، بررسي مدارك و مستندات محكمه پسند و نهايتاً صدور حكم بر اساس اقناع وجدان قاضي و قضاوتي بر اساس عدل و قانون حقيقتاً كار سختي است. چه بسا يك اشتباه مي تواند حيثيتي را لكه دار كند و يا حقي را از رسيدن به ذيحق باز دارد.

نه! شايد هم اشتباه كنم. گاهي نشستن در جاي شاكي مسؤوليتي بسي دشوارتر از هردو را در بر خواهد داشت. كافي است شكايتي ناحق كني و يا خودت درست نداني براي چه شكايت مي كني و يا با برداشتي كاملاً نادرست از موضوعي طرح شكايت كني. آن وقت است كه شايد همچون غرقه اي كه هر لحظه به دنبال علفي براي روي آب ماندن مي كند مجبور مي شوي هر بار مطلبي تازه به عنوان شكايت عنوان كني براي آن كه حقانيت خود را ثابت كني! و واي بر حال تو اگر نتواني در دادگاه قيامت اين اشتباه را پاسخ گويي!
***
مولا علی(ع) فرماید: كار برادرت را به بهترين وجه آن تفسير و تعبير كن مگر اين كه كاري كند كه راه توجيه را بر تو ببندد و نسبت به سخنان او نيز مادامي كه راهي براي تفسير نيكو دارد گمان بد مبر.
***
باور مي كنيد هنوز درست نمي دانم اتهامم چيست و نشر اكاذيبي(!!) كه به اتهام آن در دادسرا و دادگاه حضور يافته ام كدامين قسمت را در بر مي گيرد؟
...
دنياي عجيبي است! ما با اينكه براي خودمان خطوط قرمز داريم و اين همه در نوشته هايمان دقت مي كنيم، خود سانسوري مي كنيم سعي مي كنيم به كسي توهين نكنيم، افترا نبنديم، دروغي منتشر نكنيم عاقبتمان اين مي شود كه بياييم در دادگاه به جرم نكرده محاكمه شويم، آنوقت همان مدعيمان راحت به خود اجازه مي دهد هرگونه خواست بگويد، بنويسد و ادعاي مظلوميت كند!!
بگذاريد باقي درد دلهايم بماند براي بعد از صدور راي دادگاه...
***
يك روز قبل از حضور در دادگاه به اتهام نشر اكاذيب(!!) در حالي كه لايحه دفاعيه را تنظيم مي كردم، با نيتي از عمق وجود فالي به ديوان پر اعجاز حافظ زدم –شايد باورتان نشود - در پرتو ابياتي از اين غزل عرفاني به كمال آرامش رسيدم:
بيا كه رايت منصورِ پادشاه رسيد نويد فتح و بشارت به مهر و ماه رسيد
جمال بخت ز روى ظفر نقاب انداخت كمال عدل به فرياد دادخواه رسيد
***
تا بعد...
ساعت ۸ صبح فردا يكشنبه ۵/۸/۸۷ به خاطر شكايت از مطلبي با ماخذي كه به بنده آنرا نسبت داده اند و آنرا سايت خبري بنده خوانده اند بايد در دادگاه حاضر شوم و به اتهام وارده پاسخ گويم.
روايتي متفاوت از متن" آي آدمهاي" اين وبلاگ، در سايت خبري يا وبلاگ مذكور(؟!) كه البته هر چه در دنياي پهناور وب و موتورهاي جست و جوگشتم اثري از آن مطلب نيافتيم! مبناي اين شكايت است.
با توجه به اين كه بر طبق ماده ۱۸۸ آيين دادرسي دادگاههاي عمومي و انقلاب در امور كيفري محاكمه مي تواند علني باشد خوشحال خواهم بود دوستان وبلاگنويس يا حقوقدان از نزديك شاهد اين محاكمه و دادرسي باشند.
البته جدا از شكايت مطروحه چندي پيش نامه اي هم به دست بنده رسيد كه شاكي محترم به فرمانداري خوانسار ارسال نموده است كه توجه شما عزيزان را جهت اطلاع بيشتر از موضوع و قضاوت وجدان عمومي جامعه بدان جلب مي نمايم:
(در صورت عدم نمايش تصوير روي آن كليك راست نموده، گزينه Show picture را انتخاب كنيد)

توضیح: خطوط ذیل برخی جملات و عبارات توسط اینجانب صورت گرفته و مربوط به اصل نامه نیست.
--------------------------------------------------------------------------------------
با تشكر و سپاس از محبت دوستانی که با تماس تلفني، ارسال پيامك و يا كامنت و ايميل در اين خصوص ابراز لطف فرمودند؛به ويژه دوست ارزشمند و ارجمندم جناب آقاي حقي كه با درج اين مطلب در وبلاگ خود آينده وبلاگ نويسي در خوانسار را به گونه اي مختصر مورد تحليل قرار داده اند:
ترجیح می دهم که درختی باشم
در زیر تازیانه ی کولاک و آذرخش
با پویه ی شکفتن و گفتن
تا
رام صخره ای
در ناز و در نوازش باران
خاموش از برای شنفتن.
(شفیعی کدکنی)
ساعت 8 صبح روز یکشنبه پنجم آبان ماه،شعبه اول دادگاه عمومی خوانسار شاهد محاکمه ای خواهد بود که از جهات گوناگون،مهمّ ومنحصر به فرد به شمار می رود. خسرو دهاقین جوانترین عضو شورای شهر خوانسار و مدیر مسوول اسبق اولین نشریه طنز دانشجویی کشور،متهم این دادگاه است که به اتهام «نشر اکاذیب» به دفاع از خود خواهد پرداخت.آقای طویلی،قاضی خوشنام و تحصیلکرده ای که روز گذشته معارفه خود را در سمت ریاست دادگستری خوانسار پشت سر گذاشته است در اولین روز کاری خود در این پست،دادرس محکمه ای خواهد بود که محک و آزمونی جدّی برای ارزیابی دانسته های علمی ٬ تقوای عملی و استقلال رای او تلقی می گردد.دفاعیات دهاقین بصورت لایحه ای با چندین صفحه و حدود 19 بند ناظر بر امور شکلی و ماهوی،شاید بعنوان نخستین سند تاریخی در دفاع قانونی از وبلاگ نویسی در خوانسار ،بتواند دورنمایی از چالش های پیش روی این پدیده را در شهری کوچک ترسیم نماید.حضور فعّالان عرصه ی وبلاگنویسی و جامعه ی مجازی خوانسار و علاقه مندان مباحث حقوقی (کیفری)در این دادگاه _که شرعاًو قانوناً باید بصورت علنی برگزار شود_ به مثابه ی نمایندگان افکار عمومی و وجدان بیدار جامعه می تواند جایگزینی برای خلأ هیأت منصفه بوده تضمینی اساسی بر یک دادرسی قانونی،عادلانه و غیر مغرضانه قلمداد گردد.