آی آدمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید
یک نفر در آب دارد می سپارد جان

آهای آدمها! از شما گله دارم. از شماهایی که اسم شهرتان دارالمومنین است.
از گروهی از شما که مسلمانید اما سوره اخلاق نخوانده اید!از شماری از شما که بانگ یاحسینتان گوش فلک را در محرم کر می کند اما حسین را بعد از محرم فراموش کرده اید.  با آندسته از شماهایی هستم که لبانتان که یاد و نام حسین را زمزمه می کرد امروز پر از تهمتهای ناروا شده است. تهمت و افترایی که حتی "اتهامی" هم بر آن صادر نشده تا برسد به "رای مجرمیت"
...

آهای آقای راننده ای که توی تاکسی با آب و تاب می نشینی و قصه می بافی و به قول خودت اخبار روز را تجزیه و تحلیل می کنی و خوشحال و خندان از مخاطبان معرکه ات چوب حراج به آبروی این و آن می زنی.

 

آهای همشهری، هموطن، عابر، سواره، پياده! دین و ایمانت را به آنچه شنیده ای مفروش و در گناه شایعه پراکنان شریک مشو!

 

آهای تویی که شایعه می سازی و به خیالت کسی نمی داند و کسی نمی بیند. خدا که می بیند! خدا را مي شناسي؟ خودت خوب می دانی چه می کنی اما چرا نمی خواهی قبول کنی که داری با آبروی یک انسان -نه با آبروي يك جامعه- بازی می کنی؟ باش تا کی چوب حراج به آبرویت بزنند.که گفته اند:

 هرچه کنی به خود کنی     گر همه نیک و بد کنی...

***

دوستان عزیزی که هاج و واج مانده و می پرسید چه خبر شده؟ تا جایی که من شورایی مطلعم، تا کنون هیچ اتفاقی در مجموعه شهرداری به نام اختلاس و سوء استفاده مالی و مسائلی از این دست -که بیان آن از عجایب هفتگانه هم عجیب تر است- نیفتاده و متاسفانه افرادی دارند با حیثیت پرسنل خدوم و زحمتکش شهرداری بازی می کنند. امیدوارم با پیگیریهای اداره محترم اطلاعات به زودی همه چیز بر مردم روشن شود و دست توطئه گران رو شود.

من انچه شرط بلاغ است با تو مي گويم ....تو خواه از سخنم پند گير و خواه ملال

نوشته شده توسط خسرو دهاقین در شنبه بیست و نهم تیر ۱۳۸۷ |

خبرگزاري فارس: نائب رئيس شوراي اسلامي شهرستان خوانسار گفت: در صورت عدم اتخاذ تصميمي جدي در مورد فعال سازي جايگاه CNG در خوانسار، تبعات اجتماعي آن گريبانگير همه شهر مي‌شود.

خسرو دهاقين در گفتگو با خبرنگار فارس در خوانسار اظهار داشت: با وجود پيگيري‌هاي مكرر شورا و مسئولان خوانسار تاكنون هيچ نتيجه مثبتي براي راه‌اندازي جايگاه‌هاي CNG در خوانسار به دست نيامده است.
وي افزود: با توجه به اينكه شهرداري خوانسار در سال 84 دو قطعه زمين با موقعيت بسيار مناسب را بدون اتلاف وقت در اختيار سازمان بهينه سازي قرار داده، اما با وجود گذشت قريب به دوسال از احداث ساختمان‌هاي اين دو جايگاه، هنوز هيچ كدام به بهره برداري نرسيده است.
مسئول كميته انضباطي تاكسيراني خوانسار با انتقاد از مسئولان سازمان بهينه‌سازي سوخت در مورد بي‌توجهي در راه‌اندازي جايگاه‌هاي گازرساني
CNG در خوانسار افزود: با وجود ضرورت موضوع و با توجه به موقعيت خاص منطقه و توريستي بودن شهرستان و نيز با وجود عزم دولت در اجراي سياست‌هاي راهبردي كشور در بخش انرژي و جايگزيني سوخت خودروها با گاز طبيعي (CNG)، بحث عدالت محوري و توزيع عادلانه، امكانات در اين قضيه ناديده گرفته شده است.
وي با اشاره به دوگانه‌سوز شدن درصد زيادي از تاكسي‌هاي خوانسار و تقليل سهميه بنزين آنها به كمتر از 7 ليتر در روز گفت: اين تاكسي‌ها به منظور جبران كمبود سوخت خود مجبورند با مراجعه به شهرستان مجاور اقدام به سوخت‌گيري گاز مايع كنند كه اين مسئله مشكلات بسياري را براي آنان در پي داشته است.
دهاقين افزود: اختلال در خدمات‌رساني عمومي به شهروندان، بروز تصادفات در مسير رفت و برگشت رانندگان به شهرهاي همجوار براي سوختگيري، اعمال جريمه به دليل خروج از محدوده قانوني شهر، اتلاف وقت و انرژي رانندگان و آسيب‌هاي روحي و رواني ناشي از اين موضوع از پيامدهاي نبود جايگاه
CNG در خوانسار است.
وي تصريح كرد: با مساعدت‌هاي فرماندار خوانسار، كاهش سهميه بنزين تاكسي‌ها تا حدودي از طريق توزيع كوپن حل شده است، اما با توجه به اعلام قطع و انقضاي كوپن‌ها تا پايان تيرماه، تاكسيراني خوانسار با بحراني جدي روبه رو مي‌شود.
عضو شوراي اسلامي شهر خوانسار خاطرنشان كرد: در ديدار حضوري فرماندار، رئيس شوراي اسلامي شهر و شهردار خوانسار با رئيس سازمان بهينه سازي مصرف سوخت كشور در فروردين امسال، قول مساعد براي راه‌اندازي حداقل يكي از جايگاه‌هاي سوخت‌رساني گاز مايع تا تيرماه داده شد كه اميدواريم اين وعده محقق شود.
وي با اشاره به پيگيري‌هاي اخير استاندار و رئيس سازمان حوادث غير مترقبه استان در اين رابطه، خواستار توجه جدي و عملي مسئولان بهينه سازي به اين مشكل در شهرستان شد.

 

نوشته شده توسط خسرو دهاقین در چهارشنبه بیست و ششم تیر ۱۳۸۷ |

پرده اول:
دوهفته قبل ساعت ۴ و ۳۰ دقیقه صبح با زنگ تلفن از خواب پریدم. یکی از دوستان همشهری که از کشاورزان محترم می باشند، عصبانی و دل آزرده از شهرداری به خاطر گرفتن بخشی از آب کشاورزی توسط یکی از کارگران از من خواست که همان وقت بروم و از نزدیک ماجرا را ببینم.
علیرغم نگرانی خانواده از تماس این وقتی،با درک موقعیت خاص آن بنده خدا، بی هیچ گلایه ای لباس پوشیدم و دقایقی بعد با خودروی ایشان به محل رفتم. کارگر ناآگاه به تصور این که آب رهاست آب را داخل قسمتی از بلوار انداخته بود تا ان درختان را آبیاری کند. به ایشان گفتم صبح در شهرداری حضور یابند تا مشکلشان رسیدگی و به نحو شایسته جبران شود که ساعت ۸ صبح، کارگر مربوطه به اشتباه خود اعتراف و پس از کسب رضایت کشاورز محترم و مساعدت شهردار محترم برای جبران آب موضوع خاتمه یافت.
*
پرده دوم:
هفته گذشته قرار بود بسته ای از اصفهان از طریق اتوبوس برای ما ارسال شود که البته مشخص نبود دقیقا با کدام اتوبوس ارسال شده. ساعت ۱۰ و ربع شب که از جلسه شورا برگشتم اطلاع پیدا کردم علیرغم پرس و جوهای انجام شده نتوانسته اند بسته را تحویل بگیرند.
با تعاونی مربوطه تماس گرفتم و شماره تلفن رانندگان سرویسهای بعد از ظهر را گرفتم. اولین شماره را که گرفتم با کسب معذرت از ایشان و بدون معرفی خودم در خصوص بسته پرس و جو کردم. راننده با عصبانیت پرسید ساعت چنده؟ گفتم: نمی دانم چه ساعتی فرستادند. گفت: میگم الان ساعت چنده؟ یازده شب زنگ زدی بسته می خوای؟ نمی گی مردم خوابن یا نه؟ همینه که بار تحویل نمی گیرم یا موبایلمو خاموش می کنم! با لحنی آرام گفتم: ببخشید، الان ۱۰ و ۲۰ دقیقه است و اونهم جدید! معمولا تو این ساعت اکثرا بیدارند. اگه الان مزاحم شدم فکر نمی کردم خواب باشید. با لحنی تند جواب داد: ببخشید، مثل این که ما بدهکار شدیم. وخلاصه با کلی عذرخواهی و قربون صدقه رفتن سعی کردیم از دلشان در بیاوریم! تا رضایت دادند پس از ۱۰ دقیقه دیگه بنده زنگ بزنم که ببینند این بسته جزو محموله های ایشان هست یا نه؟!
*
ده دوازده دقیقه بعد با همان شماره-شماره منزل- تماس گرفتم. چند بار گرفتم کسی جواب نمی داد. این بار با موبایلم گرفتم. گوشی را برداشت و بی مقدمه گفت: صبر کن برم نگاه کنم. بعد از مدت کوتاهی گفت: به نام کی بود؟ گفتم: دهاقین یا آموزشگاه دی. گفت هست. البته من الان فلان جام(که فهمیدم ایشون خواب نبوده و احتمالا با اتوبوس جایی بوده) اگه زود اومدی اومدی وگرنه میرم موبایلمم خاموش می کنم دیگه. فردا صبح زود هم دارم میرم گلپایگون. تا ۲ و نیم بر می گردم. اونوقت هم سرویس اصفهان دارم. گفتم: الان میام. خلاصه پریدم توی ماشین و گاز را گرفتم تا اتوبوس را در مسیر خانه ایشان یافتم. از ماشین که پیاده شدم انگار آب یخ ریختند توی سر و کله آن بیچاره. معلوم بود تعجب کرده و شاید هم کمی خجالت کشیده بود. مودبانه آمد پایین و بسته را داد و قابل شمارو نداره و از این حرفها... کرایه را دادم و گفتم: ببخشید. بنده جلسه داشتم تا ساعت ۱۰ برای همین دیر وقت(!!) مزاحم شدم و از ماشین دور شدم. در راه برگشت داشتم با خودم فکر می کردم که چه خوب شد عضو شورا شدم وگرنه این مرحله آخری را باید با چه صحنه ای تحویل می گرفتم!!!

نوشته شده توسط خسرو دهاقین در چهارشنبه دوازدهم تیر ۱۳۸۷ |

محمدتقی اورعی، معاون فرماندار خوانسار، و مسوول جدیدالانتصاب تبلیغات اسلامی شهرستان، که خود از نویسندگان و اهالی قلم می باشد اقدام به گشایش وبلاگی با عنوان ایران ما نموده است.
وی در حاشیه وبلاگ خود به نشانی http://oraei.blogfa.com هدف ایجاد این پایگاه را شناخت بیشتر خدمتگزاران این مرز و بوم اعلام نموده است.
برای این همشهری عزیز آرزوی توفیق مسئلت داشته امیدواریم این وبلاگ بتواند پل ارتباطی میان مردم به ویژه جوانان خوانساری با نمایندگان دولت در شهرستان باشد.

پ ن ۱. دوست عزیز، آقای مهدی اورعی طی پیامی برای وبلاگ اظهار داشته اند که وبلاگ مورد اشاره فوق را ایشان برای عمویشان تهیه و به روز می نمایند. متن پیام جهت اطلاع خوانندگان عزیز می آید:
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما دوست گرامی
در مورد وبلاگ آقای اورعی باید خدمتتون عرض کنم که توسط مهدی اورعی(برادر زاده ایشان) بروز می شه .
همه ی تلاش اینجانب شناخت هر چه بیشتر خدمتگذاران این مرز و بوم چه خدمتگذاران به خوانسار و چه دیگر خدمتگذاران شهرهای کشور عزیزمون ایران هست
خدمتگذارانی که شاید خیلی از ما اسم اونارو نمی دونیم ولی نقش بزرگی را در این مملکت از خودشون نشون دادند ...
پیروز و موفق باشید

نوشته شده توسط خسرو دهاقین در چهارشنبه دوازدهم تیر ۱۳۸۷ |

یکی از همشهریان صاحبنظر(!)در حاشیه نشست امروز معتمدین شهر با فرماندار، به رییس شورا پیشنهاد داده برای رفع مشکلات نان شهرستان یک سالن بزرگ در مرکز شهر بسازند و تمام نانواییهای شهر را تعطیل و نانواهایشان را برای پخت نان در این محل جمع کنند، سپس با وانت نان را فوری به محلات شهر برده و توزیع نمایند!! حالا شما بگویید نخبه نداریم!
(ظاهراً رییس شورا هم از او خواسته این نظر را جایی لو ندهد تا دست اول باقی بماند!!)

نوشته شده توسط خسرو دهاقین در سه شنبه یازدهم تیر ۱۳۸۷ |

برای اولین بار نمایشگاه خوشنویسی جمعی از هنرمندان ممتاز خوشنویسی خوانسار، گلپایگان و خمین  از جمله استاد کرمی رییس انجمن خوشنویسان خمین از فردا دوشنبه در مجموعه کتابخانه عمومی خوانسار برگزار می شود.
هنرمند جوان خوانساری، سرکار خانم التجایی دارای مدرک ممتاز خوشنویسی نیز آثاری از خود را در این نمایشگاه در معرض دید علاقمندان قرار خواهد داد.
از کلیه علاقمندان هنر خط و خوشنویسی در خوانسار دعوت می شود به منظور حمایت و تشویق این جوان خوانساری که از معدود خانمهایی هستند که دارای مدرک ممتاز خوشنویسی در خوانسار می باشند در این نمایشگاه حضور یابند.

نوشته شده توسط خسرو دهاقین در یکشنبه نهم تیر ۱۳۸۷ |
بیا ای دوست اینجا در وطن باش
 شریک رنج و شادیهای من
باش
زنان اینجا چو شیر شرزه کوشند
اگر مردی در اینجا باش و زن باش!

روز میلاد حضرت زهرا، مادر خوبیها، روز زن بر تمامی زنان، مادران و همسران خوب، با عاطفه، پراحساس، دانا و توانای ایران مبارک باد.

نوشته شده توسط خسرو دهاقین در چهارشنبه پنجم تیر ۱۳۸۷ |